اسم قاشق رو گذاشتی قطار...هواپیما...کشتی ....
تا یک لقمه بیشتر بخورم ..!
یادت هست مادر؟
شدی خلبان ؛ ملوان ؛ لوکوموتیوران..! می گفتی بخور تا بزرگ بشی قوی بشی ؛ آقا شیره بشی.!
و من عادت کردم که هر چیزی را بدون اینکه دوست داشته باشم قورت بدهم
حتی بغض های نترکیده ام را
نقــاش بـاشـی!
چـقــدر می گیـری بیایی و صفحه های سیاه دلم را رنـگ کنی؟
بـعـــد بـرای دیــوار اتاق دلـــم یــــک روز آفتابی بکشی که نــــور آفتـــاب تا میـانه اتاق آمــــده باشد ...
راستـــــی مـــن روی صـــورتــم یـــک خنــــــده می خـــواهـــم نــرخ ِ خـنـــــده که گـــــران نیســــت؟
هست؟؟؟
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
حرف دل و
آدرس
sohaib.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.